دختران جوان و زیبا ، خدای نپالی ها
همه رقم خدا رو دیده بودیم ولی این یه رقم و نه خدای نپالی ها خیلی جالبه اونا دخترهای جوان تا 16 سال و به عنوان خدا (نعوذبالله ) می پرستند و بعد از 16 سال از خدایی خلع میشوند
(توضیحات کاملتر و عکس های بیشتر در ادامه مطلب)
ادامه مطلب ...روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری، مشغول نوشیدن قهوه بودند.
یکی از مردها گفت : من پسری دارم که کشیش است، هرجا که میرود مردم او را "پدر" خطاب میکنند.
مرد دوم گفت : من هم پسری دارم که اسقف است و وقتی جایی میرود مردم به او میگویند " سرورم"!
بقیه در ادامه...
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
باید که سفر کرد به محبوب رسیدن
اما نتوان کرد دگر قافله ای نیست
برای دیدن بقیه عکسها در ادامه...
ادامه مطلب ...در داستانهای قدیمی آورده اند که، روزی خداوند فرشته ای از فرشتگان بارگاه خویش را به زمین فرستاد و گفت در هر قاره ای، یکی از بندگان را بیاب و هر آنچه میخواهد مستجاب کن.
فرشته نخست بار بر کالیفرنیای آمریکا فرود آمد. مردی را دید که در خیابان قدم میزند. گفت ای مرد، حاجت چه داری تا روا کنم از برای تو؟ مرد گفت: خانه ای بزرگ میخواهم. ماشینی بسیار بزرگ و مقدار زیادی پول. آنقدر که هر چه خرج کنم به پایان نرسد...
خواسته مرد مستجاب شد.
فرشته بر سر اروپا چرخی زد و بر روی پاریس فرود آمد. زنی را پیدا کرد. آرزوی زن را پرسید. زن گفت: مردی میخواهم..
بقیه در ادامه..
ادامه مطلب ...با وقیح جدل نکنیم!!!چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روح ما را تباه میکند
از حسود دوری کنیم !!!
چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمی آید.
بقیه در ادامه..
هنوزم انتظارو انتظار است
هنوزم دل به “ســیــنـــه” بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که جمعه آید روزی
و این پایان خوب انتظار است
به قول حکیم خیام:
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
فردا علم نفاق طی خواهم کرد
با موی سپید قصد می خواهم کرد
پیمانه عمر من به هفتاد رسید
این دم نکنم نشاط کی خواهم کرد
امروز ترا دسترس فردا نیست
و اندیشه فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت بیدار است
کاین باقی عمر را بقا پیدا نیست